کسی که شغلش حمل و نقل ماست و رسانیدن تغارهای آن به دکانهای بقالی و لبنیات و خواربارفروشی است. ماست کشی کاری دشوار بود و به تخصص و مواظبت فراوان نیاز داشت. ماست کش تغارهای متعدد بر سر می گذاشت و به صاحبانش می رسانید. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). آنکه ماست از جایی به جایی حمل کند. آنکه ماست از ماست بندی به دکانهای بقال برد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دشنامی است. دشنامی است به مزاح. دیوث. به جای لحاف کش بکار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
کسی که شغلش حمل و نقل ماست و رسانیدن تغارهای آن به دکانهای بقالی و لبنیات و خواربارفروشی است. ماست کشی کاری دشوار بود و به تخصص و مواظبت فراوان نیاز داشت. ماست کش تغارهای متعدد بر سر می گذاشت و به صاحبانش می رسانید. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). آنکه ماست از جایی به جایی حمل کند. آنکه ماست از ماست بندی به دکانهای بقال برد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دشنامی است. دشنامی است به مزاح. دیوث. به جای لحاف کش بکار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
برندۀ محمل. کشندۀ محمل. آنکه محمل را حمل کند و بکشد و بار کند: به اندازه بردار از این راه گنج نه چندان که محمل کش آید به رنج. نظامی. قلاووز برداشت آهنگ پیش شد از پای محمل کشان راه ریش. نظامی. به حرفی که در دفتر مردمی است به نقشی که محمل کش آدمی است. نظامی
برندۀ محمل. کشندۀ محمل. آنکه محمل را حمل کند و بکشد و بار کند: به اندازه بردار از این راه گنج نه چندان که محمل کش آید به رنج. نظامی. قلاووز برداشت آهنگ پیش شد از پای محمل کشان راه ریش. نظامی. به حرفی که در دفتر مردمی است به نقشی که محمل کش آدمی است. نظامی